نامه بی پاکت

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

پدر پنج سال گذشت، باورم نمیشه از اون دمدمای صبح روز کذایی پنج سال گذشت، از اون روز دیگه از صدای کلاغ متنفرم از هوای خنک دم صبح متنفرم از شب بدم میاد میترسم بخابم و صبح بلندشم و مثل پنج سال پیش دنیا روی سرم خراب بشه، پدر خیلی دلم برات تنگ شده، پدر جدیدا یه تهمت جالب شنیدم پشت سرم اون روزای سخت پنج سال پیش گفتن که تو به خاطر کل کل با من سکته کردی هم خندم گرفت هم دلم شکست و همون ادم میخاد بره کربلا اما حیف که بویی از انسانیت نبرده ، بعضی از ادما توی توهم خودشون غرق شدنو کمبودهاشونو با دروغ تهمت به دیگران پر میکنن.ولش کنپدر دلتنگتم نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 28 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 17:02

مادربزرگ

بعد از فوت پدر چهل روز با ما زندگی کرد قبلا هم پیش اومده بود پیشمون باشه ولی یکی دو روز، توی این چهل روز عاشقش شدم همش انرژی مثبت میداد تا تکون میخوردم از ته ته دلش واسم ارزوی خوشبختی و عاقبت بخیری می نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت: 15:46

ابان زیبا

توی 28 امین ابان عمرم خداروشکر خیییییلی احساس خوشبختی میکنم البته همیشه از اول عمرم این احساس با من بوده شاید سندرم خوشبختی دارم ولی خیلی خوشبختم که همسری رو دارم ادمی که ته ته ته گذشت و با معرفتیه و نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 18:54

نامه بی پاکت

نوشته شده در تاريخ جمعه سوم شهریور ۱۳۹۶ توسط عطیه | نمیدونم.چرا یهویی یادت افتادم، فکرت مثل خره نصف شبی دست از سرم برنمیداره و این بغض لعنتی ببه گلوم فشار میاره. یادته هروقت سر  میزصبحانه مشغول خوردن صبحانه بودم و رد میشدی از پشت سرم دست میکشیدی روی موهام؟ یادمه یه روز رد شدی و مثل همیشه نازم نکردی اخه خیلی دلم بند ناز و.نوازشت شده بود، اعتراض کردمو و برگشتی نازم کردی.  واسه خاططر مهدیار خیلی وقته نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نامه,پاکت, نویسنده : keleopatraking بازدید : 68 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:36

جدایی

نوشته شده در تاريخ یکشنبه دهم مرداد ۱۳۹۵ توسط عطیه |

وااای خدای من برای اولین بار قراره از همسری چهاااااااااار روز دور باشم اخه با دوستاش رفته پروانه گیری.

الان هفت و نیم صبحه و من دیشب اصلا نخوابیدم و همسری هفت رفتخدا پشت پ پناهش باشه  فقط خدا میدونه که چقد دووسش دارمو بس.

نامه بی پاکت...
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

تولد عروسیمون مبارک

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۵ توسط عطیه |

امروز پنجشنبه 95/6/4 صبح با کلی خستگی با صدای همسری چشمامو باز کردم که میگفت تولد عروسیمون مبارک، اامروز سالگرد یکی از بهترین روزهای زندگیمونه روز عروسیمون، نهار خونه ابجی بودیم و همسری با کلی چاخان منو برد اونجا و خودش رفت بیرون و با یه دست گل خوشگل مریم و هدیه برگشت کلی ذوق کردم عاشقتم همسرررررری

فردا برای اولین بار ملکه انگلیس هانا بانو تشیف میاره خونمون

نامه بی پاکت...
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

تصمیم مشترک

نوشته شده در تاريخ دوشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۵ توسط عطیه |

  بعد از کلی حرف و نتیجه گیری اولین تصمیم مشترک بزرگ زندگیمونو گرفتتیم، انشاءالله ااگر خدا لیاقت بهمون بده و به تصمییمممون برسیم.

از دیروز یعنی یکشنبه 95/6/7 شرووع به قران خوندن کردم کمه روزی 4صفحه وللی یه دلگرمی بزرگه توکلمون به خداست تا برامون چی رقم زده باشه خدای ای آرام بخش قلبها دستامو بگیر که جز تو یار و یاوری ندارم پس به خودت نازنینم توکل کردم منو توی اغوشت جا بده...

نامه بی پاکت...
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

عیدی عید قربان

نوشته شده در تاريخ سه شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۵ توسط عطیه | دلم خیلی درد میکرد مطمین بودم که نشد که بشه کنار همسری خوابیدم خواب دیدم یه تیکه گوشت جلوم گذاشتن و گفتن صد تا صلوات که نذر امام زمان کرده بودی نگفتی، از خواب بیدار شدم الان عید قربان بود و ماه پیش توی سررسیدم نوشته بود برای سلامتی امام زمان ص نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

حس نو

نوشته شده در تاريخ یکشنبه یکم اسفند ۱۳۹۵ توسط عطیه |

یه حس نو، یه حس قشنگه، قابل وصف نیست...

وادمو در لحظه عاشق میکنه، خدای مهربوننم ممنونم...

لحظات زیبای زندگیمو دارم میگذرونم گاهی فکر میکنم کاش میشد زندگی رو نگه داشت اخه الان تو این لحظه خدا محکم بغلم کرده نمیخام از اغوشت بیرون بیام خدا...

حس نوشتن هنوز دارم ولی نمیدونم از کجاا و از چی بنویسم اخه لطفش قابل وصف نیست.

گذشته رو با همه پیچ و تاب های زیادش دوست دارم ولی الان عاشقه همین لحظه ام...

نامه بی پاکت...
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

سومین سالگرد آسمانی شدنت

نوشته شده در تاريخ سه شنبه دهم اسفند ۱۳۹۵ توسط عطیه | سومین سالگرد آسمانی شدنتو باید بهت تبریک بگم؟ باید چیکار کنم واست تا خوشحال باشی ، تو که دلت اینقدر بزرگو قلبت اینقدرررئوف بود از دست منه بی هنر واسه تو هنرمند و عارف چی برمیاد. یادته چقدر خوشحال شده بودی معلم شدم،یادته بارون میومد یک ساعت میومدی نامه بی پاکت...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه بی پاکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keleopatraking بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 14:22

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه